تصويربرداري تونل كارپ

 ..سندرم تونل كارپ یكی از بیماری‌های میانسالی است كه زنان را بیش از مردان مبتلا می‌كند. بررسی‌های بالینی تشخیصی و درمان جراحی در بسیاری موارد راه‌گشا است. مشكل در تظاهرات ناشایع بیماری است كه نیاز به تصویربرداری را ایجاب می‌كند. مورد استفاده دیگر Imaging در موارد پاسخ ناكافی به درمان جراحی می‌باشد.آناتومی:تونل كارپ فضایی در سطح پالمار مچ دست است كه در خلف به وسیله استخوان‌های مچ و از سمت پالمار به وسیله فلكسور رتیناكولوم محدود می‌شود، كه تاندون‌های فلكسور را در محل نگه می‌دارد.عصب مدیان در میانه كانال قرار دارد و تنها عنصر سطحی‌تر – در برخی افراد- تاندون پالماریس لونگوس است.

در سمت اولنار تونل كارپ، فلكسور رتیناكولوم كانال گویون (Guyon) را می‌سازد كه شامل اعصاب و عروق اولنار است.سندرم تونل كارپ ناشی از فشار روی عصب مدیان بوده و علل مختلفی از جمله گانگلیون، لیپوم، همانژیوم،تروما، استئوارتریت، تومورهای استخوانی، هامارتوما، تومورهای عصبی و سینوویت دارد.اولتراسوند امكان بررسی دینامیك عناصر بافت نرمی كانال كارپ با رزولوشن فضایی بیشتر از MRI را می-دهد (رزولوشن كنتراستی MRI بیش از سونوگرافی است).پروب‌های با فركانس بالا حداقل 12MHz با بررسی كالر داپلر در دو مقطع اگزیال و ساژیتال روش بررسی مناسبی در مورد پاتولوژی‌های ذكر شده است. با سونوگرافی می‌توان اعصاب تاندون‌ها، عروق و رتیناكولوم را از هم افتراق دارد. پاتولوژی عامل فشار را مشخص نمود. اما برای بررسی استخوان مناسب نیست.یكی دیگر از استفاده‌های US، بررسی یكی از شایع‌ترین علل شكست دكمپرسیون روی كانال پس از جراحی است، كه ناشی از عدم آزاد شدن مناسب فلكسور رتیناكولوم است. عدم برگشت عصب تحت فشار به شكل اولیه به نفع مشكل فوق است. با بررسی اكوژنیسیته و سطح مقطع عصب مدیان می‌توان علل التهابی یا تومورال و فشار روی عصب را در بسیاری موارد مشخص نمود. سطح مقطع عصب مدیان بلافاصله پروگزیمال به كانال نباید بیش از 10mm2 باشد. همچنین هیپرواسكولاریتی می‌تواند موید اثر فشاری روی عصب باشد. بررسی دینامیك در موراد ادم عصب پس از ورزش كه ممكن است با یافته‌های الكتروفیزیولوژیك منفی همراه باشد، سودمند است. ضمناً كنترل سونوگرافیك دیامتر عصب پس از تزریق كورتیكوستروئید در بررسی سیر درمان كمك كننده است. بررسی تاندون‌های مجاور جهت روشن شدن تاندون عامل فشار و جابجایی آن حین جراحی نیز از موارد دیگر استفاده از US است. سودمندی MRI،  امكان بررسی بافت نرم و استخوان است، و رزولوشن بافتی بهتر و FOV وسیع‌تری دارد. CT-Scan نیز برای بررسی اسپور، Fx. و مشكلات استخوانی موجد سندرم كانال كارپ مفید است. اما برای بررسی بافت نرمی، روش مناسبی نیست.بیشتر بیماران با سندرم كارپال تونل بدون روش‌های تصویربرداری درمان می‌شوند. گاهی رادیوگرافی ساده برای رد مشكلات استخوانی توصیه می‌شود. در مورد علائم اتیپیك، US روش اول تشخیص است. در موارد اشكال استخوانی كه در رادیوگرافی مشخص نشود، CT-Scan روش ارجح است. البته MRI در بررسی كلی روش برتر است.اندازه‌گیری سطح مقطع به دلیل Overlap بین ابعاد طبیعی و غیرطبیعی بایستی در موارد الكتروفیزیولوژی منفی و بالین مثبت مورد استفاده قرار گیرد. در موارد مشكوك تزریق استروئید به تونل كارپ با گاید سونو می‌تواند جزء روش‌های تشخیصی قرار گیرد. ضمناً همانگونه كه ذكر شد، US برای كنترل دكمپرسیون پس از جراحی نیز روش سودمندی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

16 + 8 =